تولید ناقل عصبی تو جسم سلولی و هدایتش به پایانه ی آکسون همواره انجام میشه؟ و مستقل و پتانسیل عمله؟
سلولی که در اثر محرک خارجی تحریک شده تحریکش از نوع شیمیایی نبوده؟ منظورم اینه که تو این نوع تحریک ناقل عصبی نقش نداشته صرفا پتانسیل عمل اتفاق افتاده و تحریک به صورت ولتاژی (نه بصورت شیمیایی) ایجاد شده؟
در رابطه با گزینه ی 4 این تست مگه نباید دریچه ی کانال پتاسیمی بسته بشه تا پیام به گره رانویه ی بعدی منتقل بشه؟ پس چه طور میتونه باز شدن کانال دریچه دار پتاسیمی یه گره با باز شدن کانال دریچه دار سدیمی گره بعدی همزمان باشه؟؟
و چرا جوابش گزینه 4 هست؟
تو این نقطه پتانسیل عمل تموم شده و پتانسیل ارامش شروع میشه اما خط نارنجی رنگی که کشیدم یعنی فعالیت کانال دریچه دار پتاسیمی
سوالم اینه که چرا وقتی اختلاف پتانسیل منفی 70 میلی ولت شده(تو نقطه ای که تو شکل بهش اشاره کردم)
همچنان تا یکمی بعد از رسیدن به اختلاف پتانسیل منفی 70 میلی ولت همچنان فعالیت کانال های دریچه دار پتاسیمی وجود داره؟
تو نقطه ای سوال مشخص کرده مگه برای یه لحظه همه ی کانال های دریچه دار دریچشون بسته نیست؟ پس با این حساب گزینه ی 3 نمیتونه درست باشه اما جواب تست گزینه ی 3 هستش
باتوجه به نکته ای که تو پاسخ این تست نوشته شده حتی در نقطه ای که پتانسیل عمل رخ میده باز هم مقدار سیدم بیرون نسبت به درون سلول بیشتره؟؟ درست گفته آیا
میشه این تست رو بگین بهم؟
قسمت دال = وقتی شیب غلظت سدیم به حالت ارامش نیست مگه منظورش این نیست که غلظت سدیم درون از بیرون بیشتره؟ واین یعنی پتانسیل عمل؟ پس باید دریچه ی کانال سدیمی باز باشه اما تو شکل بستست پس دال باید با این حساب غلط باشه اما خودش درست درنظر گرفته!!! :///
تو پتانسیل عمل که اختلاف پتانسیل از منفی هفتاد میلی ولت به مثبت 30 میلی ولت در حال تغییره برای یک لحظه احتلاف پتانسیل دوسوی غشا 0 میشه و این 0 یعنی مقدار بار هایی که درون غشاست با مقدار بار های مثبت بیرون غشا برای یک لحظه باهم برابر شده؟
که اختلافش شده صفر؟ درسته آیا؟
تو پتانسیل عمل که اختلاف پتانسیل از منفی هفتاد میلی ولت به مثبت 30 میلی ولت در حال تغییره برای یک لحظه احتلاف پتانسیل دوسوی غشا 0 میشه و این 0 یعنی مقدار بار هایی که درون غشاست با مقدار بار های مثبت بیرون غشا برای یک لحظه باهم برابر شده؟
که اختلافش شده صفر؟ درسته آیا؟
وقتی جسم داغ به دست برخورد کنه اینجا اول پیام عصبی در گیرنده ی حسی دما ایجاد میشه و بعد از ایجاد پیام تو گیرنده پیام در طول گیرنده هدایت میشه مثل سلول عصبی و در نهایت در انتهای گیرنده اون پیام با دندریت سلول عصبی حسی سیناپس برقرار میکنه؟ جواب سوالم نه هست چون تو شکل کتاب چیزی که نشون داده شده خود دندریته و سیناپسی از گیرنده ی حسی با دندریت نورون حسی نشون داده نشده!!! اما تو فصل حواس اینو میخونیم که گیرنده ها اثر محرک رو دریافت میکنن و به مغز ارسال میکنن پس چرا تو شکل کتاب چیزی از گیرنده ی حسی نش
اینجا شکل درس نامه داره انواع سیناپس رو توضیح میده فقط موندم که آیا میشه سیناپس از پایانه ی آکسون با پایانه ی آکسون یه نورون با نورون دیگه باشه؟
وسوال دیگه ام اینه که میشه آیا سیناپس از یه نورون با مثلا وسط های اکسون یک نورون دیگه صورت بگیره؟؟
میشه این تست رو توضیح بدین بهم؟
تو گزینه ی 2 مگه نمیشه سلول های عصبی از طریق ویژگی های ظاهریشون تقسیم بندی کنیم؟
و چرا گزینه ی 4 غلطه؟
من یه جا خوندم که نوشته بود در جهش واژگونی ممکن موقعیت سانترومر تغییر کنه درسته؟
سلام جواب سوالتون که در مورد شرکت کردن لیپید موجود در غشای یاخته پرسیده بودید: با توجه به این تعریف لیپید تو غشا یاخته محسوب میشه؟ خیر ، عملکرد مشخصی داره؟ خیر پس جزو بافت محسوب نمیشه.
سلام
کی میتونه این سوالو تحلیل کنه ؟؟
سلام من منظور این سوال رو دنای اصلی یوکاریوت ها که تو هستشونه متوجه شدم بنابراین گزینه ۱و۳ درست میشن ولی تو پاسخنامه گزینه ۱ رو رد کرده
شکل 3 بعدی پروتئن بعد از ثبات نسبی ایجاد میشه یا بعد از برهمکنش های آب گریز؟